آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
نسیم وصال ترا من چشم در راهم شباهنگام یک شنبه 20 شهريور 1398برچسب:, :: 4:13 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم / در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم . پنج شنبه 4 مهر 1390برچسب:, :: 2:4 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 4:7 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همتی كن و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است چندیست ز یاران قدیمی خبری نیست/ از آن همه خوبی و محبت اثری نیست/ چشمم به در و گوش به گوشی و دلم تنگ/ در كوچه تنهایی ما رهگذری نیست ثانیه ها،روزها و ماهها حقیرتر ازآنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع .. در ذهن به جز تو آفریدن ممنوع .. غیر از تو ورود دیگران در قلبم .. عمرأ.. ابدآ .. هیچ ..اكیدأ .ممنوع! دوست فرشته ایست بی بال،تقدیم به فرشته بی بالم که به داشتنش میبالم e بخاطربسپار: درتقویم رفاقت،روزی به نام "فراموشی" وجودندارد!!بیادتم همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم خورشید بهم گفت:چراوقتی عزیزت اس ام اس نمیده فراموشش نمیكنی؟گفتم مگه وقتی توغروب میكنی آسمون فراموشت میكنه! مشترک گرامی به علت نداشتن حضور ذهن ازسرکارگذاشتن شما معذوریم 0914****226 B♥♥O♥♥O♥♥O♥♥O♥♥O♥♥O♥O♥♥S اینم یه مسج پربوس واسه شیرین ترین دوست*فدات مهربانی را اگر قسمت كنیم،من یقین دارم به ما هم میرسد،ادمی گر ایستد بر بام عشق،دستهایش تا خدا هم می رسد خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند، بیاموز که بزرگترین گناه، شکستن دل آدمیان است من و خدا هر روز صبح فراموش می كنیم..... \"او\" خطاهای من را و \"من\"مهربانی او را....!! خسته ام فردانگاهت را برایم پست کن،یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن،گوشم از آواز غمگین سکوت شب پراست،لطفا آن لحن صدایت را برایم پست کن شریکم با تو در این درد،منم مثل تو غم دارم،منم محتاج لبخندم،منم دستاتو کم دارم،از این بازی طولانی،منم مثل تو دلگیرم،منم با عشق درگیرم،منم بی عشق میمیرم اگر باران ببارد،باز می آیم درون کوچه ی امید،و فانوس نگاهم را برایت میفروزانم، و از ترکیب دستانم برایت چتر میسازم، مبادا قطره ای باران بیازارد نگاه مهربانت را مانندباران باش كه درهنگام بار یدن علف هرز و گل سرخ برایش به یك معناس دلتنگی یعنی:دقیقه ب دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعتتومیبینی شنبه 2 مهر 1390برچسب:, :: 1:10 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
چون درخت فروردین، پر شکوفه شد جانم؛ جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 1:44 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, :: 23:41 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
سالهای پیش بال آسمانی داشتیم یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:, :: 4:59 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم ان عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل عشق تو درخشید
باغ صد خاطره خندید ، عطر صد خاطره پیچید
یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در ان خلوت دل خواسته گشتیم
ساعتی بر لب ان جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
اسمان صاف و شب ارام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در اب
شاخه ها دست بر اورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به اواز شباهنگ
یادم امد تو به من گفتی
از این عشق حذر کن
ساعتی چند بر این اب نظر کن
اب ائینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگر نتوانم ، نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم
باز گفتم که توصیادی و من اهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم ، نتوانم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت شب ، ان شب و شب های دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق ازرده خبر هم
نکنی دیگر از ان کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از ان کوچه گذشتم یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:, :: 4:16 :: نويسنده : سبحان آهنگرکانی
|